دسته شاه حسین گویان جلوی درهای خانه با شروع نوحه های مداح آغاز می شود و شنیدن صدای یا حسین، بغض پدر را می فشارد و پدر به دخترش رقیه شروع لحظات جنگ را تعریف می کند که پس از مقابله با دشمن یکی از عزیزترین دوستان خود را از دست داد و او از لحظات جان دادن دوستش که در چه حالی از دنیا رفت تعریف می کند.

اشک های مظلومانه رقیه آرام آرام بر روی گونه های سرخ شده اش می ریزد و صدای سکوت اتاق با شروع طبل های دسته جات حسینی می شکند و رقیه تنها شاهد لرزیدن دست و پای پدر برای کمک به پدرش دنبال کسی می گردد و هنگام باز کردن در خانه با کثرت جمعیت عزاداران جلوی در خانه مواجه می شود و بدون داشتن چاره ای که نمی خواهد برای کمک فریاد کند پیش پدر بازمی گردد و با دادن قرص آرام کننده ای زخم سکوت خاطرات پدرش که در یک لحظه با صدای طبل شکست را آرام می کند.

سال ها است که طبل زنی در دسته جات حسینی وجود دارد و آلودگی صدا ایجاد کرده و باعث آزار و اذیت جانبازان موجی، بیماران در بیمارستان ها و منازل شده و سبب شکایات مردم از برگزار کنندگان عزاداری ها می شود لذا توجه به این مسئله امری بسیار ضروری است.